جدول جو
جدول جو

معنی گز صالح - جستجوی لغت در جدول جو

گز صالح(گِ)
جز صالح. دهی است از دهستان سبزواران بخش مرکزی شهرستان جیرفت، واقع در 44 هزارگزی جنوب سبزواران و 7 هزارگزی خاور راه فرعی کهنوج به سبزواران. هوای آن گرم و دارای 311 تن سکنه است. آب آنجا از قنات تأمین میشود و محصول آن غلات و خرما و شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است. مزرعه جز صالح پایین جزء این ده است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(اُمْ مِ لِ)
عباسه دختر فضل و زن احمد بن حنبل. درگذشته به سال 241 هق. و از زنان محدث و نیکوکار بوده است. (از ریحانه الادب ج 6 ص 225). و رجوع به خیرات حسان ج 2 ص 176 شود، است، کرنبیه (نوعی طعام) ، مقره (حوض آب). (المرصع)
لغت نامه دهخدا